در مدیریت محصول، تمرکز بر شناخت دقیق مشکل کاربران مهم‌تر از ارائه راه‌حل‌های سریع یا خلاقانه است. بدون درک درست از نیاز و درد کاربران، احتمال شکست محصول بالاست. شرکت‌های موفق مانند Intercom با تحلیل رفتار کاربران، مصاحبه‌های عمیق و ساخت MVP، ابتدا مشکل اصلی را شناسایی کرده و سپس راه‌حل مؤثر ارائه داده‌اند. تمرکز بر مشکل باعث استفاده بهتر از منابع، افزایش نرخ موفقیت و توسعه محصولی می‌شود که واقعاً به نیاز بازار پاسخ می‌دهد.

ادامه مطلب

در مدیریت محصول، تصمیم‌گیری‌های بدون تحلیل می‌تواند منجر به هدررفت منابع و شکست راه‌حل‌ها شود. ابزار Opportunity Tree، معرفی‌شده توسط Teresa Torres، یک فریم‌ورک مؤثر برای شناسایی و اولویت‌بندی فرصت‌های واقعی پیش از اجرای راه‌حل است.

ادامه مطلب

در مدیریت محصول، یکی از رویکردهای کلیدی که Marty Cagan در کتاب معروف خود Inspired مطرح می‌کند، مفهوم تیم‌های Empowered یا توانمندسازی‌شده است. این تیم‌ها به جای تمرکز صرف بر خروجی (Output)، مسئول دستیابی به نتایج واقعی (Outcome) برای کاربران هستند

ادامه مطلب

در مدیریت محصول، اضافه کردن فیچر جدید به بک‌لاگ ساده است اما حذف آن نیازمند دقت و تحلیل است. بک‌لاگ باید بازتابی از نیازهای کاربران و اهداف تجاری باشد، نه لیستی از ایده‌های بدون اولویت. اگر یک فیچر با استراتژی محصول هم‌راستا نیست، مورد استقبال کاربران قرار نگرفته، هزینه‌اش بیش از ارزش آن است یا دیگر با شرایط بازار تطابق ندارد، باید حذف یا از اولویت خارج شود. پاک‌سازی منظم بک‌لاگ باعث تمرکز بیشتر تیم، افزایش بهره‌وری و ساخت محصولی کاربردی‌تر می‌شود.

ادامه مطلب

مدل کانو ابزاری برای دسته‌بندی نیازهای کاربران در توسعه محصول است که آن‌ها را به نیازهای اساسی، عملکردی، انگیزشی، بی‌تفاوت و معکوس تقسیم می‌کند. این مدل به تیم‌ها کمک می‌کند روی ویژگی‌هایی تمرکز کنند که بیشترین تأثیر را بر رضایت کاربران دارند و از توسعه قابلیت‌های کم‌ارزش جلوگیری کنند. استفاده از مدل کانو نقش مهمی در رسیدن به Product-Market Fit دارد.

ادامه مطلب

در مدیریت پروژه، دو روش Agile و Waterfall رویکردهای متفاوتی دارند. Waterfall مدلی خطی است که مراحل پروژه به ترتیب و بدون بازگشت انجام می‌شود و مستندسازی کامل دارد. Agile اما رویکردی چابک، تکرارشونده و منعطف است که تغییرات را حتی در مراحل پایانی می‌پذیرد و با مشارکت مستمر مشتری و تیم همراه است. Agile محصول را به‌صورت تدریجی تحویل می‌دهد و ارتباط تیمی بالایی دارد، در حالی که Waterfall محصول نهایی را پس از اتمام کل مراحل ارائه می‌کند. اگر پروژه شما نیازمند ثبات و چارچوب مشخص است، Waterfall مناسب‌تر است، ولی برای پروژه‌های پویا و تغییرپذیر، Agile انتخاب بهتری است.

ادامه مطلب

دوره مدیریت پروژه چابک به همراه مفاهیم چارچوب اسکرام +  متدولوژی کانبان و ابزارهای جیرا و کانفلوئنس برای یکی از مشتریان آکادمی همراه اول برگزار گردید. تدریس این دوره توسط مهندس حمیدی و مهندس فرح زادی انجام شد.8 ساعت مباحث تئوری از مفاهیم مقدماتی مدیریت پروژه چابک(مختص پروژه های نرم افزاری) تشریح و سپس 8 ساعت به تدریس عملی و کار با ابزارهای جیرا و کانفلوئنس پرداخته شد.

ادامه مطلب

اغلب به دنبال یک معیار یا شاخص هستیم که بتوانیم با آن خط کش روی تیم بگذاریم و عملکرد تیم را بسنجیم.  اما  اعداد همیشه قابل اتکا نیستند. در تیم‌های توسعه محصول، به ویژه در توسعه نرم‌افزار، شاخص‌هایی مثل Velocity، Lead Time، Code Coverage، Technical Debt، و ... به تنهایی کافی نیستند. پس چگونه می‌توانیم عملکرد تیم را اندازه‌گیری کرده و بگوییم که این تیم به خوبی کار کرده و قابل تقدیر است؟ پاسخ به این سوال نیازمند درک دقیق دو مفهوم "خروجی" و "نتایج" است.

ادامه مطلب

تفاوت تست محصول در مدل آبشاری و چابک توسعه محصولات نرم افزاری در میحطی پیچیده و پر از ابهام انجام میشود، لذا استفاده از روش های آبشاری در توسعه محصول، توصیه نمیشود. استفاده از متدولوژی ها و چارچوب های چابک، به دلیل Fast Fail بودن و ماهیت چابکی آن نسبت به مدل های آبشاری، از مزیت بیشتری برخوردار هستند. یکی از مهم ترین اجزای توسعه محصول، تست در محیط پیچیده است. برای تست محصول نیز دو روش متفاوت وجود دارد که شامل : 1) تست آبشاری 2) تست چابک می باشد.

ادامه مطلب

    چهاردلیل برای تخمین در توسعه محصول شاید برای خیلی از توسعه دهنگان، تخمین زدن برروی تسک ها امری دشوار باشد. فضای ابهام آلود،  عدم درک صحیح از محصول نهایی، تغییرات زیاد و …  از عواملی هستند که باعث مقاوت زیاد در برابر تخمین زدن میشوند.     اما به چهار دلیل باید برای هر تسک تخمین زد: تفکر عمیق تر: در برنامه ریزی اسپرینت ها با تخمین زدن …

ادامه مطلب